م ا ن ی ت و ر ي ن گ ل و د

سکوت شب ، صدای ضربه های انگشتهام روی کيبرد ،صدای نفسهای خونه من .
هميشه عاشق سکوت ، تاريکی نيمه شب وبيداری بودم ، تجربه 8 - 9 سال پيش دوباره داره تکرار ميشه. البته خيلی متفاوت. خيييييييلیی!
فقط حيف که بعضيا دل خوشی ندارن از اينکار... چه ميشه کرد ، هميشه يه جای يه کاری ميلنگه!

۱ نظر:

Ghazal گفت...

بعضیــــــــــــــا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟